بادها و یادها
از دیروزهای دشوار
از دیروزهای لبریز از سختی
از رنجهای مواج
در بی کران نگاهها میگویند
از آن لحظات
که نفسهای حبس شده
سینه را میشکافتند
تا راهی به بیرون بیابند
از ترسهای دلدادگان خاک
ولی در آن میان
مردان خطر
مردان رفتن
مردان خدا
تا بی نهایت میرفتند