فریاد فروخفتهای هستم
در شب عروج سرخ
لالههای بی نشان قصۀ مردی
در تنگنای ناگفتنیها
که رفتنها را دیده
رنجها چشیده
ولی هنوز
چشم به راه دارد
تا در کدامین صبح
عکسها
در رجعتی سرخ زنده شوند
و این بغض رنجمند
از سینه ام بار بندد
فریاد فروخفتهای هستم
در شب عروج سرخ
لالههای بی نشان قصۀ مردی
در تنگنای ناگفتنیها
که رفتنها را دیده
رنجها چشیده
ولی هنوز
چشم به راه دارد
تا در کدامین صبح
عکسها
در رجعتی سرخ زنده شوند
و این بغض رنجمند
از سینه ام بار بندد
تعداد صفحات : -1