loading...

رها کسی شبیه خودم

لحظه‌‌‌ای در نگاهم عطش بود عرش افتاده بر خاک تیره هجمه‌های فراوان غریبی آتش کینه دارد زبانه ناگهان اهل بالا به گریه زمزمه می‌نمایند غمگین آتشی در دلم شعله ور شد...

بازدید : 15
يکشنبه 11 اسفند 1403 زمان : 10:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رها کسی شبیه خودم

لحظه‌‌‌ای در نگاهم عطش بود

عرش افتاده بر خاکتیره

هجمه‌های فراوان

غریبی

آتش کینه دارد زبانه

ناگهان

اهل بالا به گریه

زمزمه می‌نمایند غمگین

آتشی در دلم شعله ور شد

بر شه عشق ؛ غم حمله ور شد

هرکسی ضربه‌‌‌ای زد

در آن سو

بر غزل‌های پایانی حق

خامس آل خورشید در خون

خاندانش همه غصه دارند

وای از کینه توزی شیطان

از فراوانی طالب نان

از فروشندۀ عشق و ایمان

دشت رنگ غم وغصه را داشت

رود آوای رودا به لب داشت

رود من رود من خواند مادر

در دل غصه‌ها ماند مادر

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 207
  • بازدید کننده امروز : 208
  • باردید دیروز : 21
  • بازدید کننده دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 305
  • بازدید ماه : 242
  • بازدید سال : 7104
  • بازدید کلی : 7153
  • کدهای اختصاصی